برای تو که هرگز نمی خوانی...

 

 

سلام  

باز هم سلام   

این قصه ماست

قصه ای که از 1000 سال قبل تا 10000 سال بعد ادامه دارد.

هر لحظه در هزار نگاه متولد می شود که تا ابد جاری بماند.

من و تو تماشاگر ، انسان ها بازیگر و دنیا راوی !

 

هر لحظه حس کن تکرارشو با تمام وجودت، با وجودی که به وجود دیگری پیوند خورده.

و من با روحی که تشنه ای قطره ای از نوازش توست.

 

می شنوی  , حتی  وقتی  گوش نمی کنی , و من می بینم حتی  وقتی چشمی نیست و

میفهمم  حتی وقتی هوا بد جوری بوی نفهمی میده.

 

از بالا دستوری آمد , در دور دست مرا می خوانند.

شاید به دنبالم فرستاده باشند.

 

می نویسم خداحافظ

قصه ی مان آغاز نشده پایان یافت

 تا شاید روزی دوباره تکرار شود.